گرگ هم که باشی ...
گرگ هم که باشی عاشق بره ای میشوی که تو را به علف خوردن وا میدارد
و رسالت عشق این است
شدن انجه نیستی
گرمی دست تو را ...
گرمی دست تو را دست اگر میفهمید
تا ابد دلشده در دست تو سکنی میکرد
دل اگر قطره ای از بوی تو را حس میکرد
لااقل صد گل از این شاخه تمنا میکرد
چشم کز دیدن خواب تو هم عاجز ماندست
زندگی روی تو را کاش تمنا میکرد